We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
Welcome to the game
Please wait
By sending message, sending greeting cards, viewing profiles and adding members to your friend list , Gegli will give you scores. The scores which Gegli gives you depends on the level of the user that you make action to them. Scores you receive, will be divided to points scores, level scores and leaderboard scores based on the like level you specify, if you don’t specify your like level, they will be divided equally. In addition to making actions to the other members you can get scores by converting your Gohar credits ( which gives you daily) or buy new credits. If you turn fun button on, a game bar will show your scores in top of each page, but to see the full details and make changes and other actions you can click on “more information” button
With point scores you can buy different type of VIP accounts
With level scores, you can get to higher level, and with higher levels, users will get higher scores to connect with you.
With leaderboard scores you have a chance to get to the top 100 users list and if you have higher scores you will get to top 10 users of Gegli in first page of the social network.
Gohar credits will be added to your account one time every day if login to your home page and they can be converted to points, level and leaderboard scores.
Access to the friends list is not allowed for anyone
×
Access to this person's groups list is not allowed for anybody
نشانه های قحطی در ایران !!!
نشانه های قحطی در ایران !!!
اوایل دهه شصت نوجوانی بیش نبودم،
اما خوب به خاطر دارم آن روزهایی را كه تنها شامپوی موجود، شامپوی
خمره ای زرد رنگ داروگر بود.
تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می كردیم و اگر شانس یارمان
بود
و از همان شامپوها یك عدد صورتی رنگش كه رایحه سیب داشت گیرمان می
آمد حسابی كیف می كردیم.
سس مایونز كالایی لوكس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شكلاتی
یام یام تنها دلخوشی كودكی بود.
صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت،
بگو مگو ها سر كپسول گاز كه با كامیون در محله ها توزیع می شد،
خالی كردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه های شب.
روغن، برنج و پودر لباسشویی جیره بندی بود،
نبود پتو در بازار خانواده تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به
دردسر می انداخت و پوشیدن كفش آدیداس یك رویا بود.
همه اینها بود، بمب هم بود و موشك و شهید و ...
اما كسی از قحطی صحبت نمی كرد!
یادم هست با تمام فشارها وقتی وانت ارتشی برای جمع آوری كمك های
مردمی وارد كوچه می شد
بسته های مواد غذایی، لباس و پتو از تمام خانه ها سرازیر بود.
همسایه ها از حال هم با خبر بودند، لبخند بود، مهربانی بود، خب درد
هم بود.
امروز اما فروشگاه های مملو از اجناس لوكس خارجی در هر محله و گوشه
كناری به چشم می خورند و هرچه بخواهید و نخواهید در آنها هست.
از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس و
لوازم آرایش تا موبایل و تبلت، داروهای لاغری تا صندلی های
ماساژور، نوشابه انرژی زا تا بستنی با روكش طلا، رینگ اسپرت تا...
و حال با تن های فربه، تكیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های
گرانقیمت از شنیدن كلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم
می بریم.
مبادا تی شرت بنتون گیرمان نیاید! مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب
شود!
متاسفانه اشتهایمان برای مصرف، تجمل، پُز دادن و له كردن دیگران
سیری ناپذیر شده است ...
ورشكسته شدن انتشارت، بی سوادی دانشجوهامان، بی سوادی استادها، عقب
افتادگی در علم و فرهنگ و هنر، تعطیلی مراكز ادبی فرهنگی و هنری و
...
برایمان مهم نیست ولی از گران شدن ادكلن مورد علاقه مان سخت
نگرانیم! ...
می شود كتابها نوشت...
خلاصه اینكه این روزها لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی به
خشم.
فقط كافیه یك ذرّه احساس كنیم كه یكى مخالف نظر ماست اونوقت چنان
نابودش می كنیم كه انگار هیچ خدایی رو بنده نیستیم
هركس تنها به فكر خویش است، به فكر تن خویش!
قحطی امروز قحطی انسانیت است؛
قحطى اخلاق است؛
قحطی همدلی؛
قحطى رأفت؛
قحطی عشق؛
که ما ایرانیان در این روزگاران آن را به وضوح لمسش می کنیم ...